ابنابیالعاص ابوعبدلله عثمان ثقفیابن ابی العاص از یاران پیامبر و از جمله امیران و فاتحان عرب آغاز اسلام بود. ۱ - معرفی ابن ابی العاصابْنِ اَبی الْعاص ثقفی، یا ابی العاصی ثقفی، ابوعبدلله عثمان (د ۵۰ یا ۵۱ق/۶۷۰ یا ۶۷۱م)، از یاران پیامبر و از جمله امیران و فاتحان عرب آغاز اسلام بود. ۲ - امارت بر طائفابن ابی العاص در ۹ق/۶۳۰م در زمره نمایندگان طائف به نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمد. در میان مذاکرات هیأت طائفی، نسبت به اسلام و آموختن قرآن علاقه بسیار نشان داد [۲]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۶۹۱.
و به روایتی، پنهان از یارانش و پیش از آنان اسلام آورد. [۳]
احمد مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۲۹، به کوشش محمود محمد شاکی، قاهره، لجنة التألیف و الترجمة و النشر.
پیامبر نیز به هنگام بازگشت نمایندگان، او را با وجود جوانیش بر طایفیان سروری داد و به امامت نماز - در واقع امارت طائف - منصوب ساخت. [۴]
احمد ابن حنبل، مسند، ج۴، ص۲۱، بیروت، دارالفکر.
امارت او بر طائف از سوی پیامبر [۵]
شباب، خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۷۲، به کوشش سهیل زکار، قاهره، ۱۹۶۷م.
از همین زمان آغاز شد.۳ - ارتداد گروهی از طائفیانپس از وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، گروههایی از اَزْدیان و بنی خثعم و بجیله و گروهی از طائفیان مرتد شدند و عثمان بن ابی العاص آنان را سرکوب کرد. [۷]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۹۸۵.
نیز وقتی ثقفیان خواستند به مرتدان بپیوندند، عثمان آنان را از این کار بازداشت و گفت شما آخرین کسانی بودند که به اسلام گردن نهادید، پس نخستین کسانی نباشید که مرتد میشوند. [۸]
احمد ابن حجر، الاصابة، ج۲، ص۴۶۰، بیروت، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
[۹]
عمرو جاحظ، البیان و التّبیین، ج۲، ص۶۷، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۴۸م.
۴ - امارت بر بحرین و عمانعثمان تا ۱۵ق/۶۳۶م در طائف ماند. در این سال از خلیفه عمر اجازه شرکت در غزا خواست، خلیفه به او پاسخ داد که «ترا از امارت عزل نمیکنم، ولی هر که را خواهی به جای خود برگمار»؛ آنگاه وی یعلی بن عبدالله را به جای خویش گماشت و عمر او را به امارت بحرین و عمان منصوب کرد. ۵ - امارت بر بصرهبه روایتی عمر در جست و جوی کسی بود که او را به حکومت بصره که در همان ایام بنای آن آغاز شده بود و جمعی از مسلمانان در آنجا سکنی گزیده بودند برگمارد و چون عثمان را پیشنهاد کردند، خلیفه از این پیشنهاد به این سبب که نمیخواست کسی را که پیامبر به حکومت گمارده است برکنار سازد استقبال نکرد، اما او را گفت که کسی را به نیابت از خود در آنجا بگمارد و به نزد وی رود و آنگاه او را به بصره فرستاد. ۶ - روایت ابن قتیبهبه گفته ابن قتیبه که مؤید روایت ابن حبیب است، عثمان مدتی در ایام خلافت عمر، امارت طائف داشت تا خلیفه وی را به حکومت عمان و بحرین منصوب کرد. عثمان به سرعت بر بحرین چیره شد و آن سامان را به زیر پرچم اسلام درآورد. سپس برای مقابله با ایرانیان وارد فارس شد و طی جنگهایی که به تناوب حدود یک دهه به درازا کشید، بخشهایی از فارس را فتح کرد. نخست شهر توّج را گشود و پس از بنای مسجد جامعی در آن شهر، آنجا را پایگاه خود قرار داد و تا ۲۷ق/۶۴۸م ری شهر، اصطخر، اَرَّجان، اردشیر (خرّه)، شهر شاپور، شیراز و جهرم را گشود. [۱۳]
شباب، خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۳۴- ۱۳۵، به کوشش سهیل زکار، قاهره، ۱۹۶۷م.
[۱۴]
شباب، خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۴۵، به کوشش سهیل زکار، قاهره، ۱۹۶۷م.
[۱۷]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۶۹۶.
[۱۸]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۸۱۹.
چنین مینماید که او در همین سالها به حکومت فارس منصوب شده، زیرا گفتهاند که خلیفه عثمان بن عفان در ۲۹ق/ ۶۵۰م ابن ابی العاص را از حکومت فارس عزل کرد [۲۰]
محمد ابن حبّان، الثقات، ج۲، ص۲۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۵م.
[۲۱]
شمسالدین محمد ذهبی، العبر، ج۱، ص۲۲، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی، بیروت، ۱۹۸۵م.
و او به بصره رفت و در آنجا ساکن شد.۷ - شط عثمانعثمان خلیفه زمین شورهزاری را در بصره به جای خانه ابن ابی العاص در مدینه که به مسجد پیامبر افزوده بود، [۲۲]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۳۴۶، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۹۷۸م.
به او داد و ابن ابی العاص آن زمین را که سپس به شط عثمان معروف شد، آباد ساخت [۲۳]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۳۴۶، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۹۷۸م.
و فرزندان او لااقل تا اواسط سده ۳ق/۹م در همانجا میزیستهاند. ۸ - باب عثمانباب عثمان در بصره نیز منسوب به عثمان بن ابی العاص است. [۲۶]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۴۶، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۹۷۸م.
۹ - نقل روایتاز آن پس خبری از حکومت عثمان در جایی نیست. چنین مینماید که بقیه عمر را صرف حدیث و روایت آن کرد. [۲۷]
اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۲۱۲، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۹م.
[۲۸]
احمد ابن حنبل، مسند، ج۴، ص۲۱، بیروت، دارالفکر.
[۲۹]
احمد ابن حنبل، مسند، ج۴، ص۲۱ ۲۲، بیروت، دارالفکر.
راویانی چون مطرف بن عبدالله بن شخی ر و برادرش ابوالعلاء ، حسن بصری ، موسی بن طلحه ، سعید بن مسیب ، نافع بن جبیر ، [۳۰]
محمد ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۳، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۳۱]
شمسالدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۷۵، به کوشش شعیب الارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
ابن سیرین ، محمد بن عیاض [۳۲]
محمد ابن حبیب، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م.
و بسیاری از تابعین از او روایت کردهاند.۱۰ - وفاتعثمان بن ابی العاص سرانجام در بصره درگذشت [۳۳]
محمد ابن حبیب، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۲۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م.
[۳۴]
یوسف ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۳۵-۱۰۳۶، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مطبعة نهضة مصر.
و به گفته ابن قتیبه وی نخستین کسی بود که به دنبال جنازهاش راه پیمودند، حال آنکه پیش از او در تشییع جنازه هروله میکردند.۱۱ - فهرست منابع(۱) محمد ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۱ق/ ۱۹۵۲م. (۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. (۳) محمد ابن حبّان، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۵م. (۴) محمد ابن حبیب، المحبر، به کوشش الیزه لشتن شنتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م. (۵) احمد ابن حجر، الاصابة، بیروت، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م. (۶) محمد ابن حبیب، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م. (۷) احمد ابن حنبل، مسند، بیروت، دارالفکر. (۸) ابن سعد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر. (۹) یوسف ابن عبدالبر، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مطبعة نهضة مصر. (۱۰) عبدالله ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م. (۱۱) اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۹م. (۱۲) احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۹۷۸م. (۱۳) عمرو جاحظ، البیان و التّبیین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۴۸م. (۱۴) دینوری، احمد، اخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. (۱۵) شمسالدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۱۶) شمسالدین محمد ذهبی، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی، بیروت، ۱۹۸۵م. (۱۷) شباب، خلیفه، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، قاهره، ۱۹۶۷م. (۱۸) طبری، تاریخ. (۱۹) احمد مقریزی، امتاع الاسماع، به کوشش محمود محمد شاکی، قاهره، لجنة التألیف و الترجمة و النشر. (۲۰) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنابیالعاص ثقفی»، ج۲، ص۸۳۵. |